آغاز تولد من
بی حضور تو نامم صبوری می
شود
دل به تنهایی زدن اوج صبوری می شود
با خیالت می نویسم واژه های فرد
را
دیدنت این روزها هر دم ضروری می شود
گرچه تصویر تو را شفاف می بینم
ولی
شیشه های مات هم گاهی بلوری
می شود
وعده ما هم صدایی بود و
اوج سادگی
در عوض دنیای ما
دنیای دوری می شود
کاشکی خورشید طلوع نمی کرد که آغاز تولد من
شود
طلوع خورشید طلوعی بود بر زندگی من وکاشکی خورشید
غروب نکند که پایان عمر من باشد غروب خورشید غروبی است
برای زندگی من
با همه چیز در کوچه پس کوچه های تاریک به پایان
میرسد
آزمردم زندگی دشت غم
است
شادی اش اندوه و عشقش ماتم
است
دلم واست تنگ میشه
سلام منم اهل بیلوار روستای سورنی هستم
در زمینه های فرهنگی برای منطقه اگر علاقمند به همکاری هستید باذکرمشخصات بیشتر از خودتان به ایمیل و وبلاگ من مراجعه نمایید
منتظر شما هم ولایتی های خوب هستیم
salam
doste khobe bilavari ,,,webe khobi dari moafagh bashi
be ma sari bezan
ya ali madad..,
http://www.loti.net
سلام بیلواری خوشحال شدم اسم بیلوار رو دیدم .شانمان برز کردی دمت گرم