روز آزادی

 

 

روزه آزادی 

 

درسحر گاهی از روز گار م تو را دیم که یک پری را در آغوش داری و کنارم آمدی .خواستم تو را در آغوش بگیرم تو خود پری بودی پرواز کردی خواستم پرواز کنم اما بالی برای پرواز نداشتم و خود را کوبیده در زمینی دیدم که هر گوشه اش عاشقی حیران مانده است

صدایم کن ..تا از طنین جانبخش صدایت سرودی بسرایم و خود را در قافیه های نا منظم شعرم گم کنم. من تو را با تمام خویش احساس میکنم