چشمها

چـــــشـــــمـــهــــایـــــت  

چقدر خوب و روشن است نمای چشمای تو
نمی رسد ستاره ای به پای چشم های تو
به ماه خیره می شوم فقط گریه می کنم
دلم تنگ میشود برای چشم های تو و
هی مرور می کنم نگاه اول تو را

اگر نمی رسد به من صدای چشمهای تو
شبی خراب می شود حصارهای فاصله
و آب می شود دلم به پای چشم های تو
آن لحظه که عشق من به دل جا کردی
من سوختم و تو باز تما شا کردی
گفتم:که مگر تو عهد خود بشکستی؟
با گریه فقط مرا تماشا کردی


پیمان