

جشمهایت
تو دنیای منی بی انتها و ساکت و سرشار
و من تنها در این دنیای دور از غصه مهمانم
تو مثل مرز احساس قشنگ و دور و نامعلوم
و من در حسرت دیدار چشمانت رو به پایانم
تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوترها
و من هم یک پرنده تشنه بارانم
بمان امشب کنار لحظه های بی قرار من
ببین با تو چه رویایی است رنگ شوق چشمانم

عشق رو هیچ کس نمی تونه عوض کنه . حتی اونهایی که دیکگه نمی خوان بهش فکر کنن حتما یه جایی در اعماق ذهنشون یه چیزی مثل یک خاطره یا یک رویا و یا ......چشمک می زنه که همون عشق .
من هم هر چی تو این وبلاگ بنویسم هر چند مستقیما به عشق ربطی نداشته باشه ولی حتما حتی به صورت غیر مستقیم هم از عشق حرف می زنم . چون می دونم که هر جایی که عشق نباشه هیچی نیست ...........