فرشته ی از سنگ میپرسه چرا از خدا نمیخواهی تو رو انسان کنه ؟ سنگه میگه هنوز اینقدر سخت نشدم که انسان بشم .... دادگاهی
نام خانوادگی:تنهای
مهل سکونت:بیا بان عشق
دوره مهکومیت: تا آخر......مدت مهکومیت: نا معلوم
هکم صادره:سوختن و ساختن
خـــــــــــــــــط عـــــــــشق
اگه با تموم این خاطره ها
تو همین دفتر عشق جام بیزاری بعد اون دیگه نه من مال من
نه تو تکیه گاه این شکستگی
بیا عاشق بمونیم کنار هم
نگو از این نرسیدن خسته ام
نگو از این نرسیدن خسته ام ما به هم نمی رسیم آخر بازی همینه
آخر عشق دوتا خط موازی همینه
ما به هم نمی رسیم
من و تو مثل دو تا خط موازی می مونیم
که توی دفتر عشق اسیر شدیم
نرسیدیم به هم آخر شب
تو همون دفتر کهنه پیر شدیم
با هم و کنار هم روز ها گذشت
دستای من نرسیده به دست تو
می دونم که ما به هم نمی رسیم
اگه با شکست من شکست تو
اگه من بشکنم،تو بی خیالبگذری و تنهام بذاری
نمیدونی وقتی نیستی این دلم شب و روز بهونتو داره
نام:سکوت
غم یار
ای مرحم دل زار من غم دلم را فقط به تو می گویم که دل دار منی؟
چون در غم و شادی من تو یار منی؟
وجز گل روی تو یاری را در دو جهان ندارم به چه
کسی گویم که تو سر چشمه آزار منی؟
من به جز تو به درد دل کسی روی نیاورم چون تو یار و مدد کار منی؟
من بهشت نمی خواهم تو بهشت دنیای منی؟
عاشقم و سوخته دل که تو طبیب و دلدار منی؟
ای محبوب من به عشق تو تشنه ام و به یاد تو دچار؟
چه مرا بپذیری چه نپذیری در قلعه غم تو پایدارم؟
چون به حق که توی مراد دل خانه من.
جنون ...
تو در جان منی من کم ندارم
تو ایمان منی من غم ندارم
اگر درمان توی دردم فضون باش
اگر معشوقی سهمم جنون باد
تنها ترین تنها ها کسی نیست جز عمومجتبی
لهظه ها ...
قصه ساختگی خودم
روزی روزگاری مردی زیر سایه یک درخت نشسته بود
ماری آمد و بهش گفت: من از طرف خدا مامور هستم تو رو نیش بزنم
مرد گفت: دو جای من رو نزن اول دلم رو نزن چون خیلی درد کشید
دوم چشمامو نزن چون خیلی چشم انتظار بوده
اگر راوی خوبی نبودم به بزرگی خودتون ببخشید